او به طرف تاتارها بالا رفت ، با سینه بزرگ بدن خود را فشار داد ، ضربدری باجناقها خروس را به رحم فرو برد و شروع به پریدن کرد
تاتار جوان تصمیم گرفت با یک زن روسی که سینه هایش از ردیف اول نیست ، بخوابد. اما او اهمیتی نمی دهد که به نظر می رسد ، و نکته اصلی این است که طبق شایعات دوستش که به او خیره شده بود ، سوراخی در کار داشت. من شخصاً در این مورد متقاعد شدم كه الهه او را بر روی پشت اسب نصب كرد ، دم خود را بالا برد و پرش كرد ضربدری باجناقها تا پرش كنید و فقط یك نوار غافل از اتاق پرش كرد.