من نگذاشتم كه كرال از آستانه فراتر رود و يك عابر را با آينه دريايي را ضربدری فامیلی پاره كنم
دود با خانمم ملاقات کرد که برای چند چوب چای برای بازدید به آنجا آمده بود ، اما او را در راهرو نگذاشت تا اینکه اولین چوب در پرتگاه پرتگاه واژینال غرق شد. او ضربدری فامیلی زبان را به زبان آورد و نشان داد كه هیچ شورت برای او وجود ندارد و مغز این مرد از گرمای بیش از حد انفجار یافته و به او حمله كرده و او را رها كرده و سرطان او را رها كرده و پا را روی شانه او انداخته است و مسئله این است كه او آموخته است كه در لحظه نفوذ بایستد.