خواهرزاده تاریک در خدمت یک عموی مست در آشپزخانه ، سگ های سبک سگ کوچولو است و در یک بیدمشک محکم یک خروس هیولا کردن ضربدری گرسنه می گیرد
این دختر مجبور است به عنوان الکلی با عموی خود زندگی کند ، والدینش می نوشند و فوت می کنند و حضانت وی را منتقل می کنند ، اما اخیراً آنها شروع به غرق شدن کرده اند و آزار و اذیت تقریباً هر روز رخ می دهد. او همه چیز را تحمل می کند ، زیرا در صورت اخراج جایی برای زندگی وجود ندارد و امروز آنچه اتفاق افتاد بیشترین ترس او را داشت که عمویش سرانجام طعم گوشت کوچک ، مهبل صورتی خورش را بخورد. اما هیچ چیز ، بر اساس گفتگوها و عشق به دهقانان ، وجود ندارد که به نظر می رسد او همیشه دوستش دارد و از این کار متنفر نیست ، تا همیشه دستبند نگیرد و به هذیان مستی ، هیولا مست گوش ندهد. او حتی کوک می زند ، تمیز می کند و شستشو می دهد ، خلاصه اینکه مانند سیندرلا کار می کند و اکنون به جای همسر کار کردن ضربدری می کند ، عادت می کند با همان مستی ازدواج کند و خودش را شوهر پیدا می کند.