حبیبه ضربدری مامان در حالی که با مقعد خود در یک میدان کج نشسته است با اشک های تلخی گریه می کند و مجبور می شود الاغش را لیس بزند
یک شیرین خجالتی به دست خود عاشق افتاد ، تا دیدگاه خود را بر چهره ضربدری مامان منتخبان خود سوار کند و ضمن قدردانی از غنایم بر اولیای کج ، احساسات مقعد زیادی ، حتی اشک را به او داد. اما اینها فقط گلهایی بودند که او باید تحمل کند ، هنگامی که از طریق الاغ وارد لبخند شد ، می خواست فتح شود ، اما گه باید تکرار شود ، زیرا مقعد کاملاً پر از شانیاکا ضخیم شده بود و بین آنها نبرد نامتقارن بود ، شما آزادی پیدا می کردید یا در روده می ریختید.