یک عاشق خجالتی که از یک بکارت واژن پارتی ضربدری محروم است ، با یک دستگاه لرزش سر خورد
او بدون شلوار روی تختی نشسته بود و پارتی ضربدری ویبراتور کلیت خود را در دستان سفید خود نگه داشت. او کتابی را دید که در مورد پیشگامان استمناء بر روی رایانه لپ تاپ است و از لرزش دخترانی که با صدای بلند فریاد می زدند و می خواست احساسات مشابهی را متحیر کند ، متحیر شد. اما بدون اینکه مدیر ارشد معصومیت را انکار کند ، او از انجام این کار ترس داشت و دوستی داوطلب شد که با او بازی کند ، او را که از روی نیمکت مدرسه می شناخت ، بازی کند و اکنون اولین موفقیت در این زمینه موفقیت آمیز بود ، تمام آنچه مانده بود صبر کردن از وزوز بود.