اوه لعنتی لعنتی ، اما لعنت کردن ضربدری بر تو ، تنهایی تو صورتم مثل این فشرده می شود ، فک من آرام می شود و مهبل من اسپاسم می گیرد
دختر خیلی محکم لبخند زد ، به این ترتیب وقتی عضو وی وارد دیواره رحم شد ، فکهایش شل شد و در مقابل استراحت او قرار گرفت. در داخل مهبل ، او شروع به نفرت كردن كرد و به مهماندار گفت چگونه اجازه این كار را می دهد. او نتوانست بفهمد جسد در حال چه چیزی برای گفتن است ، اما گرفتگی در همه جا شروع شد ، از کلیتوریس شروع شد و با گرفتگی فک خاتمه یافت. به محض اینکه مرد تربچه را به پایان رساند و کشید ، گرفتگی بلافاصله در حال عقب نشینی بود و فقط فهمید که دلیل کردن ضربدری آن بزرگ بودن میدان است.