نامادری مست داستانسکس ضربدری با قدم زدن اغوا کرد ، با یک لیوان شراب جلوی او خودارضایی کرد و طلای طلا با انتقام خودارضایی را شروع کرد.
نامادری با پسر شوهرش شراب گران قیمت نوشید ، شوهرش به مدت سه روز برای امضای قرارداد به كشور دیگری پرواز كرد و در اینجا آنها در یك خانه بزرگ تنها بودند و خدمتك نیز خوابید. ناگهان ، خانم پاهای خود را جلوی مرد پهن کرد و با انگشتان دست در گربه ای پوشانده ، گربه را نوازش کرد و با نگاهی رقیق به چشمانش نگاه کرد ، لبهایش را محاصره کرد و به گربه داستانسکس ضربدری گشود. در عوض ، او به آرامی پرواز خود را شل کرد و شروع به شلیک کردن یک عضو ساده لوح کرد و در صندلی روبروی او نشسته بود ، پس او نتوانست آن را تحمل کند و خودش به سمت آن بالا رفت. او شروع به چمباتمه کردن کرد و غذا را در دهان گرفت و با لب خود شلیک کرد و شروع به مکیدن و مراقبت از گربه هایش با دست کرد.