زن جوانی در ضربدری باجناق ها اتاق عقب اسکروتوم خود را با زبانه گل سرخ می کند و لباس های خود را بابت چند قبض یورو می برد
جمال سیگاری هنگام ترک کافه ، پیشخدمت که از آنجا گذشت و گفتگو با وی را آغاز کرد ، اظهار داشت که اخیراً از این دختر جدا شده است و همین امر باعث شده او نسبت به او حسرت بخورد. سپس پولی که ضربدری باجناق ها او قبل از حقوق بعدی دریافت کرده بود ، کمک کرد ، اگر او در اتاق عقب در آشپزخانه زبان بخواند ، آنها را تسلیم می کند. دختر یک سیگار بیرون کشید و دستش را گرفت و گفت ، خوب ، زنان را سوار کنید تا به کجا بروند. یک مرد خوشحال او را به داخل کمد کوچک کشید ، جایی که او را به دهانش داد و سریع آن را پاره کرد.