یک گریه ضربدری سک ازبکی در یک اتاق مشترک روسی واریا قرار دارد ، و در قسمت windowsill یک تلفن با دوربین کارگر وجود دارد
واریا در بازار با یک ازبکی که در حال فروش هندوانه بود و در یک قرار ملاقات با او تماس گرفته بود ، ملاقات کرد و دختر موافقت کرد. روز بعد او را صدا زد و او را به سمت کافه سوار کرد.او نشسته بود که در حال خوردن بستنی بود ، سپس پرسید که چقدر زندگی می کند. سرش را برگرداند و با انگشت اشاره کرد ، اما اینجا از طریق دو خانه و اتاق کوچک من ، خانه ای را اجاره می کنم. و بیایید به شما برویم ، خانم جوان فریاد زد ضربدری سک ، دستش را گرفت و او را از روی میز بیرون کشید ، و آن مرد ساکت ایستاد و او را به آپارتمان مشترک برد ، جایی که یک مبل و کمد دیواری در آن قرار دارد و دیگر اتاق دیگری نیست. خوب ، این برای آنها کافی است ، همانطور که من او را با کلمات ، مبل راحتی کشیدم و روی مبل هل دادم و سریع شروع کردم به جابجایی جوراب شلواری ، دو بوسه و برخی از اعضای در حال تمام شدن بود. سریع ، دختر زوزه کشید و در یک خاله گرم در مزرعه خود نشسته ، اوه آه ، آه ، اجازه دهید همسایگان به دیوارها بزنند ، اما فریاد می زنند ، عوضی! لعنتی به آرامی آنجا ، در غیر این صورت اسلحه می گیرم و همه را به جهنم شلیک می کنم! سپس ازبک ها هیچ نوع توهینی را علیه او نفهمیدند ، او را به سمت فرایا انداختند و به درگیری رفتند ، اما او بیشتر احتمال داشت لباس خود را جمع کند و از گناه فرار کند.