او یک مسافر دیگر را در مسیر انتخاب کرد و از سینه های زیبایش تعریف کرد ، او برای خودش احساس داستانسکس ضربدری می کرد و نه فقط
چرخ در بزرگراه به صدا در آمد و افرادی که داستانسکس ضربدری از کنار کامیون عبور می کردند آن را گرفتند و در راه او نمی توانست چشمانش را بگیرد و او را ستایش کند ، سپس خانم همه جا رونق گرفت و از او پرسید آیا راننده می خواهد او را لمس کند؟ بله ، البته ، او دست خود را از فرمان به سینه بند خود کشید ، نوک سینه را گرفت و تمام سینه ها را از بالا گرفت ، شروع به خم شدن کرد و سینه های سرد را اعلام کرد ، بنابراین من نیز با یک چشم به گربه نگاه می کردم. خلاصه اینکه خانم من به هیچ وجه مخالف نبود ، در نتیجه او لباسهایش را کاملاً از دست داد ، ابتدا انگشتانش را روی کلیتوریس برهنه پیچید ، سپس داخل صندوق عقب صندوق عقب پاره شد و در دهانش تمام شد.