بابا شما احمق هستید؟ لعنتی ، آیا بیرون داستان سكس ضربدري زنم کشیدن عضوی برای شما سخت نیست؟
دختری در حالت هراس از ترس از بارداری ، با نگاهی دلسوزانه به پدر نگاه می کند ، او به طور تصادفی به پایان رسید ، دیگر وقت خود داستان سكس ضربدري زنم را برای بیرون کشیدن عضو نداشت. او لباس هایش را جمع کرد و با اشک در چشمانش به حمام زد تا سعی کند با فشار آب گرم مهبل را بیرون بکشد. مشخص نیست که آیا وی توانسته است این کار را انجام دهد ، اما به نظر می رسد بله ، زیرا پس از گذشت چند روز مادرشان او را در حال گریه کردن در یک رختخواب زیر پتو ، پنهان از او ، پیدا کرد تا مبادا سینه بند شود. اما پدری که به دفاع علاقه دارد همیشه از دختر جوان خود دفاع می کند.