دختر مادرم را در کلاهبرداران آوردند ، جایی که پدربزرگ پارتی ضربدری و مادربزرگ پیر در هم شکافتند
چندی پیش دختر شروع به تند و تند نوسان کرد ، مادرش دائما سؤال می کرد که شبها کجا ناپدید شده است و دختر پیرزن را به حقوق خود می برد ، زیرا او را با سختی پیاده روی پیرها ، روی مخروط ها می کشیدند. اما دو همکار با یک پیپسکی بلند پارتی ضربدری وجود داشتند که چند دقیقه با دلار برای زنان روی گونه انداختند. در نتیجه ، هر دو به یک هفته قرمز و لعنتی رفتند.