یک زن سیاه هنگام شلاق ، زن ضربدری یک خروس گرفت و یک زن کمی که بین زانو در حال خزش است
زن سیاه در آشپزخانه خوک درست می کرد و برای او شاعر متن ترانه ای به دست می آورد.او با یک قطعه گوش زنی تند و تیز نگه داشت و او را به سمت مبل سوق داد ، او را مجبور به آستر زدن کرد و شروع به مجازات کردن او با استراحت در گلدان کرد. بعد از چند ضربه ، احساس کردم چیزی گرم و سخت بین زانوها سفت شده است ، البته من فوراً می دانستم که این عضو زن ضربدری است ، اما او چه جهنمی دارد. بر قلبش ، او نتوانست در برابر وسوسه مقاومت کند و شروع به مکیدن فلفلهای پسر با حرص و طمع کرد.