در تناسب احساسات ضربدری خفن ، او گردن شوق جوانان را گرفت و تقریباً او را خفه کرد
او دختر جوان را روی گردن گرفت و شروع به تصور كرد كه چگونه بدن بی جان او را خفه كرده و با آن رابطه جنسی برقرار كرده است ، اما در مدت زمان ضربدری خفن آگاهی دوباره به دست آورد كه تقریباً این تمایل را برای كار به وجود آورد. گلو کمی پاک کرد ، اما فکر کرد این یک مورد در هنگام انزال است ، سرش را می پوشاند و کاملاً نمی فهمید که چه کاری انجام می دهد. از این گذشته ، او من را دوست داشت ، او به دنبال بهانه ای برای همراهی او در درون خودش بود.