یک پسر جوان شلوار خود را خرد کرد و به سرطان مبتلا شد و یک مرد بالغ یک فیلم داستانی ضربدری خروس را در بیدمشک محکم آویزان کرد
این دختر تصمیم به تسلیم شدن در برابر وسوسه گرفت و شکافی را در مقابل دوست پدرش ، که به توصیه او رسیده بود ، در معرض دید او قرار داد ، اما او در خانه نبود. او با اراده او را بوسید ، به او نشان داد و با خروس بزرگش مزه گربه اش را فیلم داستانی ضربدری چشید. او آن را به راحتی با شلوار خود در گوشه ای قرار داد و به یک سوراخ باریک رفت ، سپس من مانند پرندگان کوچک بله ، آه و غیره شروع به توییتر کردم.