شاید مرا ضربدری خانوادگی احساس نکند ، دختر خجالتی دستانش را از سینه هایش دور کرد
این دختر در خیابان کارگر به سمت خانه خود در خیابان رفت ، مردی که او را کند کرد و خواستار ضربدری خانوادگی برخی مزخرفات شد. که به او اجازه می داد تا در حالی که مشغول صحبت بودند ، گفتگوی غیر الزام آور با او را آغاز کند تا بدن آنها را یخ زده و از وی دعوت کند تا خودش را برای نوشیدن چای گرم کند. هنگامی که آنها نوشیدن چای را پایان دادند ، او دست های خود را روی بدنش خزید ، به سینه های او رسید و پس از آن چیز زیادی از هم جدا نشد.