نوه به داخل اتاق رفت و اعضای ساده لوح پدربزرگ را در خواب دید ، عصبانی شد و پارتی ضربدری شروع به استمناء كرد
نوه به اتاق پدربزرگ رفت ، تازه وارد شد و تصمیم گرفت او را غافلگیر كند ، اما برعكس وقتی روشن شد كه ذهن او منفجر شد وقتی در را باز كرد و یك عضو زیگزاگ را با تخم مرغ چروكیده از مرد سالخورده خواب دید. وقتی پدربزرگ فهمید که شخصی در یک اتاق با ظاهری ترسناک قرار دارد ، او به سرعت پتو را روی بچه ها انداخت ، اما بعد از اینکه خیلی دیر شد ، خانم جوان شگفت انگیز اطلاعاتی را که دریافت کرده بود و اندورفین ها را منتشر کرد ، که بدن را ترغیب به انجام حرکات دست احمقانه بین پدربزرگم کرد. از بیرون به نظر می رسید ، جلوی چشمانش برهنه شد پارتی ضربدری و بر روی دیوار خم شد و شروع به لمس یک غده کوچک بین لاله ها کرد.