هنگامی که یک کشیش عضو خود را که از طریق پنجره در محوطه ایستاده بود ، اشک داستانسکس ضربدری از ترس به درون کلیسای کلیسا ریخت
یک کلیسای محترم در یک خانه کلیسا اعتراف کرد ، به اعتراف رفت و شروع به توبه گناهان آن داستانسکس ضربدری کرد. ناگهان کشیش وسواس پیدا کرد و دریچه ای را باز کرد. نشستن و ترساندن نشستن ، آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد ، ناگهان یک عضو واقعی در حالت نعوظ از این موضوع خارج می شود. زن گریه کرد و از طرف دیگر صدای تهدیدآمیز می خورد! در غیر این صورت ، گناهان بخشیده نمی شوند! بنابراین او مانند زالو در سر خود مکیده ، سپس سر خود را در همان پنجره با سرطان تمرین کرد.