من سکی ضربدری وارد خانه ای عجیب و غریب شدم ، دستگیر شدم و برای جلوگیری از سوءاستفاده ، مجبور شدم صاحب را مکش کنم
شیطان کوچک در خانه های ثروتمندانی که در همان خیابان زندگی می کنند سرگردان بوده و همه چیز را در مورد هر کسی می دانند و وقتی کسی در خانه نباشد ، آنها با هزینه خود غذا می خورند و استراحت می کنند. اما به محض اینکه در روز مخلوط شد و راهی کاخ شد ، او اوقات فراغت خود را ترتیب داد و بدون شلوار با سیگارهای گران قیمت کنار استخر گرفتار شد و مانند یک معشوقه کامل عمل کرد. سکی ضربدری بی ادبانه تا ریشه ، وقتی صاحب تعجب کرد ، بهترین موقعیت حمله بود. بنابراین او شروع به درخواست پسران کرد ، مانند او مدتها در انتظار او بود ، و فرض بر این است که دوستان متقابل آنها او را استخدام کردند تا او را با یک وقت آزاد کامل خوشحال کند. احمق و معتقد به داستانهایش ، او حتی کیفش را هم چک نکرد و تمام جواهرات موجود در آن را در قسمت عمومی قرار داد. دانستن کد از امن باقی مانده است و کل نر به معنای فیگوراتیو بدون شلوار باقی می ماند ، بنابراین بدون آن باقی می ماند.