یک پدر دلسوز دختر داستان سکس ضربدری با خواهرم شهوانی خود را اغوا می کند و در آشپزخانه با او یک فنجان قهوه رابطه جنسی برقرار می کند
پدر من صبح خودش را در آشپزخانه لرزاند ، و دخترش قهوه را مشروب می کرد ، خوب ، او دوربین را گرفت و شروع به تیراندازی به آنچه انجام می داد بود. این دختر خجالت کشید و از پدرش خواست که آن را خاموش کند ، و با حیرت از او می پرسد که برای من چه خواهد بود و لنز را در عقب پایین می آورد ، در مورد اینکه جذابیت شما شبیه جادوی مادر شما نیست. دختر پیراهن خود را بالا می برد و جوش های خود را نشان می دهد ، پدرش نزد او می آید و با انگشت انگشت بیدمشک را صعود می کند ، تا وقتی که داستان سکس ضربدری با خواهرم از رابطه جنسی ناله شود ، اندام در واقع بلند می شود.