پستچی جوان ساتسوکی میدوری در زمان شیردهی پیدا پارتی ضربدری شد
پستچی بسته های خود را به آدرس آورد و یک زن پرستار در را باز کرد ، کاترپیلار در گهواره پارتی ضربدری مانده بود و فراموش کرد که برای پنهان کردن چشمانش عجله کند و فرار کرد تا در را باز کند. مردی که جعبه را در دستان خود نگه داشته بود برای چند ثانیه یخ زد و چشمانش را از نوک سینه برجسته بلند نکرد و شیر مادر از شیر او چکانید ، سلام! بهش زنگ زدم ، کجا امضا کنم؟