دختری بنام عبید برهنه روی زانوهایش گذاشته شد و مجبور شد کاملاً پارتی ضربدری از آن اطاعت کند
بنده وقتی دستبندهای چرمی را پوشید کاملاً تابع بود و دستانش را با طناب پشت سرش کشید. بنابراین وقتی او مکید ، حتی به فکر گرفتن آلت تناسلی و دور کردن آن فکر نکرد. نه تنها این ، بلکه او هنوز هم پارتی ضربدری از پشت در بعضی مواقع از موم خیس بود ، علاوه بر شیرجه دوم ، و برادران فقیر به ضرب و شتم ، همه گریه می کردند و آن را مکیدن می کردند.