ابدولبیش ترسید که مادر از پنجره فاقد سرطان بود و یک تلفن همراه ارزان قیمت را برای تعویض رنگ آبی کلیپسکس ضربدری درآورد
مشکل به دنبال تلفن از مادرش بود و او دائماً آن را مخفی می کرد ، زیرا پولی برای تلفن جدید وجود نداشت ، زیرا او همیشه آنها را می گرفت و می نوشید. اما دوستی به او زنگ زد و پشت پرده در پنجره پنهان شد و من شروع به صحبت كردم و مردی عصبانی شروع به زدن او از پشت كرد و او شروع به جیغ زدن كرد كه انگار کلیپسکس ضربدری شما مرا فریب می دهید ، حالا ، حالا شما را مجازات خواهم كرد. صورت خود را در پنجره خم کرد ، لباس های خود را بالا برد ، شورت را به طرف خود فشار داد و سوسیس متراکم بین پاها افتاد. پسرم گریه می کرد و به سختی زیر زمزمه صحبت می کرد ، پسرم بالاخره من را بیرون آورد و چقدر مجبور شدم پسر پسر مستبد را تحمل کنم.