معشوقه یک شلنگ لاستیکی که در الاغ ضربدری خفن بغض فریاد برده ها را گرفت و از طرف دیگر گلو خود را دفن کرد
دومینا با شلنگ قطره های خود را شکنجه می کند و در بالکن تابستانی ، واژن را با دست خود می چرخاند ، تقریباً او را به سمت آرنج فشار می ضربدری خفن آورد ، اما او شیلنگ جدید را در حیاط به یاد می آورد و پس از او فرار می کند. در حالی که بیرون می کشیدم ، نقشه جدیدی را آمدم و داخل مقعد با بزاق فراوان تف کردم تا اینکه کاملاً وارد شلنگ شود و شروع به فشار آن کردم تا اینکه از 12 متر از روده عبور کرد و از گلو بیرون آمد.