مشتری مو قرمز پول کافی برای قفل بند نداشت و زبان را با میله بلند به ضربدری سک فروشنده پیشنهاد می داد
هیولا سرخ پول برای خرید یک کمد حساب نمی کرد ، به نفع دهانش کار می کرد و بیدمشک محکم پس انداز می کرد. به فروشنده خدمات صمیمی داده شد و دقیقاً آنچه را که در این لیست است در گوش خود نجوا کرد. وی با خوشحالی گره زد و کاستی هایی را به عنوان پیشنهاد تخفیف صادر کرد. او یک مگس را شل کرد و یک مار غول پیکر را به طور کامل سقوط کرد ضربدری سک ، از چانه تا انتهای جلو. بعد مرغ کمی ترسیده بود.