دوست من همسرش را در اتاق خواب با درهای باز لعنتی کرد و ضربدری داستان شوهرش در لحظه ای ناخوشایند او را گرفتار کرد
چیل از یک سفر طولانی به خانه برگشت ، همسر زیبایش را دید و کاملاً فراموش کرد که آنها تنها در خانه نیستند ، او را در ورودی اتاق خواب قلاب کرد و شورت را بیرون کشید. دختر لبخندی زد و پرسید گرسنگی چیست؟ او کف دستش را خلال کرد ضربدری داستان ، قشر را چرب کرد ، آلت تناسلی مرد را گرفت و دمیده شد و من فلاپ های پراکنده را که در تمام زمین پراکنده شده اند ، به سرقت بردم ، سپس مادر شوهرم گذشت و او می خواست ، البته تمیز کردن گرم دهانه واژن.