رابطه جنسی لاغر با چشمان بی حوصله و یک پوزه دوخته شده در سوکت داستانسکس ضربدری خود را به گوز حلق می زند و به دهان ختم می شود
یک لخته لاغر در باغچه نشسته بود ، یک لباس صورتی را لعنت کرد و کلیتوریس یک کلیتوریس برجسته لبیا مینورا را مالید. به طور ناگهانی یک سیگنال صوتی در تلفن وجود داشت داستانسکس ضربدری ، این تماس روز گذشته از یک غریبه بود که توسط یک خانم جوان در یک مرکز ملاقات شد. به وی پیشنهاد جلسه داده شد ، و در این جلسه به روابط زناشویی اشاره کرد ، بنابراین او می تواند کاندوم را در خانه خود خریداری کند ، اما از آنجا که خیلی خجالتی بود ، طبیعتاً به داروخانه نرفت ، به این معنی که به غریبه کامل اعتماد دارد.