داماد دو انگشت را در گربه شهادت در بیدمشک نگه داشت و شورت او را از زیر بغل کرد در حالی ضربدری فامیلی که پسربچه اش روی گونه اش روی گونه اش فشار می آورد.
همسر و دوست پسرش شاهد را بارور کردند ، در حالی که ضربدری فامیلی همسر آینده سعی در پوشیدن لباس عروسی داشت. سوداروشکا ، که به دیدار جوانان می رود ، نمی توانست تصور کند ظرف مدت ده دقیقه دوستان عزیزش او را در دو سوراخ از هم جدا کردند. هنگامی که شاهد مکید ، داماد لباسهای شلوار را از کشیش بیرون کشید و دو انگشت را بین باسن داخل پی وی سی چسباند ، بسیار مرطوب و بسیار گرم بود و او می خواست کیسه خود را در این سوراخ قرار دهد ، که این کار را بدون اجازه مهماندار انجام داد.