پروردگارا ، خود را بپوشان! نه در آن زمان خواهری که وارد اتاق شد وارد مرد شوخی شد و هیچ وقت برای پوشاندن مادربزرگ فیلمهای ضربدری نداشت
این مرد در اتاق خود دراز کشیده بود و با دست خشم یکی از اعضای وی را تصور می کرد ، یک همکلاسی سابق را تصور می کرد و عاشق سالهای مدرسه با او بود. متأسفانه او منتظر همدردی متقابل نبود و حالا او با شخص دیگری فیلمهای ضربدری ازدواج کرده است و مجرد است. در این زمان ، بدون راه ، جوانی بی ادب در را باز می کند ، یک خار خار را به اندازه بزرگ می بیند ، صورت خود را با دست می پوشاند ، به برادرش فریاد می زند و خود را می پوشاند! او در این خانه شروع به جادوگری چیزی در حدود برخی از قوانین خاص کرد ، اما در حالی که او صحبت می کرد ، دهان خواهرش در درب او بود.