در پمپ بنزین بدون شلوار ، فیلمسکسضربدری یک زن زیبا ماشین را دوباره پر می کند. و فروشنده با یک بسته از پنجره بیرون آمد
دختر كوچك با يك اتومبيل بزرگ براي سوخت گيري به يك پمپ بنزين آمد و پس از بالا رفتن از بازار با شلوار خود ، تصميم گرفتم كه آنها را نيز از اينجا بيرون كنم. خزانه دار ، از بیرون از پنجره به یک شهروند بی پروا نگاه کرد ، تقریباً از پنجره بیرون آمد ، همانطور که بر او صعود کرد مانند کرم با گندم گیر افتاده ، و با تعجب جعبه ای را باز کرد. راننده عابر پیاده متوقف شد و وانمود کرد که باید به دستگاه خودپرداز مراجعه کند و بدون اینکه چشم خود را به سمت سرطان بیکار ببندد ، یک بیدمشک درخشان به بال وجود داشت که یک پمپ بنزین را در دستان خود نگه داشت. فیلمسکسضربدری