مینکس ضربدری باجناق ها در مطب خودارضایی کرد و توسط یک همکار سرطان گرفتار شد
میناکس سرخ با گربه در گپ بازی می کرد ، در لحظه ای که همکارش برای تهیه نسخه ای از این سند آمد. چشمانش به پیشانی او از آنچه دید ، بلند شد و دختر مجبور شد سریع شروع به اغوا کند ، وگرنه بعد از چند دقیقه ، کل تیم در مورد او زمزمه می کردند و در ساعات کاری چه باید کرد. او یک مرد را مکید ، اما خیلی سریع شلوار خود را درآورد و فرار کرد ، همانطور که فکر می کردم ، در واقع مردم فقط برای تهیه کاندوم به داروخانه می دویدند و پنج دقیقه بعد دوباره برگشتند و ضربدری باجناق ها گفتند: ما چه کاری را ادامه خواهیم داد؟