عمه با ظاهرش خواهرزاده خود را اغوا کرد ، بنابراین او نیمه برهنه ، در یک ترکیب ضربدری باجناقها شفاف از آن بیرون آمد
پسر به تدریس دروس می پرداخت ، ضربدری باجناقها فردا برای امتحان ریاضی آماده می شد. با شنیدن قدم های آرام از پشت ، می فهمم که این عمه آمده است که برای او آرزو کنم شب خوبی داشته باشم. اما قبل از رفتن به رختخواب ، او نوبت به بوسه گونه خود می زند ، که از دیدن او شگفت زده شد. دیک بلافاصله شروع به ساختن کرد ، جلوی او ایستاد ، نیمه برهنه ، در یک روپوش شفاف.