کمی مشکل ، دخترش به توالت فرار نکرد و در راهروی جلوی ناپدری خود کس کردن ضربدری ساکت بود
کندرا سرعت این دختر صبح به طور پنهانی برگشت و می خواست بی سر و صدا بگذرد اما ناپدری نمی خوابید و در راه کار بود و او با این کار ابراز نارضایتی کرد. او می خواست بیش از حد به توالت برود ، به یادداشت های او گوش فرا داد و خودش را در لباس هایش توصیف کرد. او شلوار جین خیس را دید و فهمید که چرا برای جلوگیری از ناله او عجله کرد. او طلب بخشش کرد و شروع به پاک کردن پاهای خود با حوله کرد ، چشمانش را بالا برد و در جای خود فریز کرد و در مقابل او یک بیدمشک دختر زیبا کس کردن ضربدری و جوان قرار داشت.