مردگان موجود در قبر ، دختر را برهنه در زیر آوار در یک دخمه به دو شنیای باستان ضربدری فامیلی شناس درآوردند.
تحقیقات باستان شناسی دختری را با قلم مو به عمق قبر فرو برد و ناگهان سقف در زیر آن فرو ریخت و هر دو انتهای لباس را به هم گره زد. او که به سختی از چنگال آوار فرار می کرد ، در یک راهرو طولانی در تاریکی کامل ، کاملاً برهنه و به سختی نفس می کشید ، از ترس. به اتاق بزرگی رسیدم که پرتوهای خورشید از حفره های موجود در سقف عبور می کردند و تقریباً در تمام افق زیرزمین را روشن ضربدری فامیلی می کردند. وقتی صدای ناله کسی را شنیدم ، او چرخید و دید که آنچه باعث شد او شل و یخ کند ، حتی فریاد نمی زد. دو مرد مرده در مقابل او ایستاده ، چاق و نازک ، اما اصلی ترین چیزی که او را محافظت می کرد اعضای بدنام در حالت هیجان بودند ، زیرا آنها شروع به خرد کردن دهان و احمق خود کردند.