او صورت خود را خجالت کشید ، گویا در پایان یک کرم داستانسکس ضربدری خارجی با سر گرد در وسط به او هل داده می شود
سبزه زیبا در بدن و بدن ، یعنی نر ، این زیبایی را می بیند ، می خواهد به روده چسبناک او نفوذ کند. اما همه نمی توانند چسب بزنند ، فقط قهرمان ما موفق شد به نفع خود برسد. سپس چقدر زمان برای این کار داستانسکس ضربدری صرف شد ، اما هیچ کس نیروها را نمی دانست یا شاید او یک ارگ معجزه آسا داشت ، که او برای اولین بار با او شکار کرد ، به محض اینکه میله ماهیگیری را به درون سوراخی که گاو در آن زندگی می کرد ، انداخت.