بدوی سفید fucks یک دختر فریاد ضربدری داستان زدن در یک آغوش شدید
من یک دختر را برای پیاده روی در پارک ملاقات کردم و ماشینم را برای پیاده روی سوار کردم ، اما در راه راه پایش را شکستم و آن را به بیرون خانه ام انداختم و خانم را نشان دادم و بدون هیچ تردیدی شروع به گفتن زبان کردم. وقتی به خانه او ضربدری داستان رسیدیم ، او بلافاصله عاشق او شد و طراحی خانه درجه یک ، همه به رنگ بژ و وسط اتاق بود ، او آن را در آغوش محکم شکست.