این کارگر مهاجر وارد خانه یک دختر خواب ضربدری واقعی شد و یکی از اعضای موجود در الاغ او را فریاد زد و با صدای بلند لگد زد
تاتارهای جوان ، با خون گرم ، دختری را که مدت طولانی در آن محله زندگی می کرد ، جستجو کردند ، وقتی او یک آپارتمان را اجاره کرد. او فهمید که شما کجا زندگی می کنید و چه ساعتی در خانه است ، با یک کلید استاد در را باز می کند و به آن طوفان می کند. او برهنه و غارتهایی را که از زیر آن پوشانده شده بود ، برهنه خوابید ، زیرا خروس او را به درون خود هل داد ، او را روی شکاف تف کرد و او را جدا کرد. از شوک درد سعی در فریاد کشیدن داشت اما بازوی ضربدری واقعی محکم او دهان ، مادر ناشنوا را بست و کلبه را جارو کرد.