یك كلر آبی كرال با دو دست روغن ، مردی را با پاهای داستان س ضربدری مو روی مبل می نشیند
او الكارل را با موهای آبی به خانه خود دعوت كرد و دید كه با نگاه تمییزآمیز روی آلت تناسلی مرد ، وی را در كنار او می گذراند. او جرات کرد او را به یک ملاقات فراخواند ، و به اندازه کافی عجیب ، او بلافاصله رفت ، فهمید که چرا او به او احتیاج داریم ، و بدون آزار بیشتر ، پیشنهاد کرد که او داستان س ضربدری احمقانه می خورد. او با لبخندی روی لبش لبخند زد و با خوشحالی سرش را تکان داد و به او هدیه داد تا با پیپسکا شخص دیگری بازی کند.