نگهبان یک عضو ضربدری فامیلی را بین پاهای زندانی در دادگاه قرار داد و شورت وی را پاره کرد
نگهبان در سرتاسر دادگاه ایستاد ، مواظب متهم شد و در روح وی غرق شد. بعد از صدور حكم ، همه قبل از رسیدن زندان ، او را ترك كردند و او را به زندان بردند. او این کار را نکرد ، اما درها را قفل کرد و تمام لباس های زیر لباسش را پاره کرد تا از جسمی خیره کننده یک دخترک لذت ببرد. او سعی کرد از حقوق خود دفاع کند ، اما یک تپانچه را در چهره خود ضربدری فامیلی حکاکی کرد ، و تصمیم گرفت سکوت را فراموش کرده و تحمل کند.