شما عزیز هستید و نمی نوشید ، من شما را به دوستانم فروخته ام که بدهی هایی را که باید ضربدریسکس به یک طریق یا دیگری بازپرداخت شود
این خانم جوان می دانست که او برای پرداخت بدهی دوستانش به مدت یک ساعت توسط پسرش فروخته شده است و به شدت عصبانی شده است. او فک خود را پرسید و روی آلت تناسلی مرد غریبه پرید و با اشتیاق شروع به تناوب کرد ، با شور و اشتیاق غیرمعمول برای آوردن پسر به انزال ، و داماد ضربدریسکس شروع به پرسیدن سوالات کرد. چرا او هیچ وقت نسبت به او بی رحمانه نبود ، که من در مورد شکست روابط آنها و آخرین باری که او را کاملاً برهنه دید ، پاسخی تا حدودی سخت گرفتم.