من همسرم را با سرم به توالت می گذارم و هربار که به ادرار کردن در دهانش می روم ، لرز می زنم و صندلی توالت را تمام می کردن ضربدری کنم
همسر تحقیرآمیز در توالت زندگی می کرد ، در آنجا غذا می خورد ، می خوابید و می خورد ، و مجازات او کردن ضربدری این بود که از هیچ جرمی شناخته نشده است ، وقتی شنید که پله ها به همسرش نزدیک شده است ، او به توالت رفت و سرش ایستاد. مردی وارد شد و یک ادرار زنده را در مقابل او دید که به طور خودکار دهان او را باز کرده و آن را نیز می بندد. دو کارکرد اضافی وجود داشت ، مکیدن و لیسیدن ، مثلاً می خواستم تقدیر را بگذارم ، تربچه را در دهانم بگذارم و در عرض چند دقیقه به پایان رسید و اگر ناگهان چند قطره از لبه بیرون زد ، دیگر چیزی برای نگرانی وجود نداشت ، او همه چیز را لیس می زد.