فارستر موگلی Papo Savage را در قفس نگه می دارد ، زیرا زن ضربدری هر روز در اعماق عمق گرفتار می شود و به همه شکاف ها می رود.
بابا موگلی نمی داند چند سال است که در جنگل زندگی می زن ضربدری کند ، و نه می داند چگونه صحبت کند ، مانند شکارچیان وحشی رفتار می کند ، و می تواند با یک تکه گوشت گلو را بخورد ، توسط یک جنگل گرفتار شده و به امید یادگیری چیزی در قفس قرار گرفته است. او به کسی در مورد آن نگفت و شروع به تدریس تیم های گوشت خام کرد ، او به راحتی درس خواند ، زیرا همیشه می خواست غذا بخورد. شخص ساخته برده وحشی او را به عنوان یک انبار خدمت می کرد ، هر چند همه چیز کثیف بود ، اما این کار او را متوقف نکرد و باکره او را با جسارت شکست ، و او هر روز با او رابطه جنسی برقرار می کرد.