یک زن جوان قزاق با یک بیدمشک خزدار سوار بر اسب ضربدری باجناقها سوار می شود که پاهای خود را گسترش می دهد
دختر كباب را كاملاً تراشيده و كف را رها ضربدری باجناقها نمي كند تا نام آن متناسب با بيدمش باشد ، نه يك تیغ. او فقط موها را تراشیده تا موهایش هنگام ورود دوست پسر بزرگش به واژن نرسد. او همیشه دوست دارد در بالا بنشیند ، که به او قدرت بیش از حد مخوف می دهد ، بنابراین می فهمد که این خود اصلی است.