انگشتان بلوند رنگ شده واژن را واکس کرده و گربه را به یک چشمه جذاب داستانسکس ضربدری می آورد
دختر نقاشی در حال پیاده روی در خیابان بود داستانسکس ضربدری و برای تعطیلات سریع با یک شخص غریبه در یک سایت دوست یابی صحبت می کرد و آنها در عکس یکدیگر را دوست داشتند و یکبار او را صدا کردند. دختر تأییدش کرد و به کلبه بلات رسید ، جایی که روزانه شرکای جدید خود را دریافت می کند. امروز او اینجا را ترک خواهد کرد و تمام می شود ، و به سختی خود را از اشک شادی باز می دارد ، برای اولین بار او را به منبع واقعی انزال زن می اندازد. همکار فقیر فوراً لرزش ، لرزش و نوشتن خواهد داشت و بدون کمک های خارجی قادر به متوقف کردن نخواهد بود.