در اوایل صبح خواهر خواب آلود من از خواب ضربدری باجناقها بیدار شد ، باسنم را که روی جیغ ظریف که شلوارک از آن کشیده شده بود ، بلند کرد.
دختر صبح زود از خواب بیدار شد و تمرینات را شروع کرد ، صدای ترکیدن درب خود را شنید و به اطراف نگاه کرد تا ببیند کی آمده است. اول ، من یک عضو ضربدری باجناقها را دیدم که به تمام جلالش چسبیده است ، و یک برادر نیمه که به دنبال خلاص شدن از شر بنر بود موفق شد. البته او به او کمک کرد ، اما بدون قدردانی از وی نگذاشت که حتی لیوان های چسبناک خود را بین پاهای خود لیس بزند.