وی در تولد 69 سالگی به مردی عزادار و به طور ضربدری داستان پنهانی بیدمشک گربه کوچک خود را بدون شورت در یک ساندویچ تبریک گفت
مرد ریش دار غمگینی در روز تولد خود به تنهایی نشسته بود ، اما بعد یک عزیز جوان آمد و یک کیک با شمع با خودش آورد. پیرمرد چشم بسته و آواز خواندن آهنگ شاد tuyu. به اشکهای شادی فرو ریخت اما غافلگیران دیگر پایان نداشت. وقتی دختر روی زانوی خود نشسته بود ، با یک بیدمشک گرم کوچک در پرواز دقیقاً ، او تصمیم گرفت ضربدری داستان بررسی کند که آیا آن شورت وجود دارد؟