او یک انگشت را در ضربدری خانوادگی الاغ چنگ می زند و بادمجان را به خودی خود تخم مرغ در هاوالنیک قرار می دهد
سلیک باکره را پر کرد تا روده می خواست سریع از بین برود ، اما هیچ کس اجازه ترک آن را نداد ، برعکس او یک انگشت را هدایت کرد و از درون شروع به خزیدن کرد. در این زمان او سعی در خلاصی از محتویات حنجره داشت و ضربدری خانوادگی بادمجان ضخیم همکار فقیر خود را مسخره کرد تا اینکه مخاط از بینی او جاری شد و شروع به حلق آویز شدن مانند خوک کرد.