قدم زدن در علفزار ، والنتینا به طور اتفاقی استمناء هموطن خود را گرفت و در ناپاک او را ضربدری باجناقها تسلیم کرد
والنتینا در یک علفزار نزدیک جنگل قدم زد ، گلها را استنشاق کرد و از طبیعت لذت می برد ، تا این که متوجه جوانی از پاولیک ، همشهری شد که در حالی که روی ساقه نشسته بود به عنوان عضو خودارضایی می کرد. پاول می ترسید و اقتصاد را ضربدری باجناقها با یک مجله تعطیل کرد ، اما چنگاگ در زیر او گسترش یافت و دختر به طور طبیعی متوجه آن شد. او به آرامی ظاهر شد و سینه های خود را نشان داد ، که این نشان می دهد که او برای او خطرناک نبود ، و برعکس آرزویی برای کمک به پایان کار وجود دارد.