او بی سر و صدا به یک خرچنگ شیرین که با یک سوپر ضربدری ولووی تراشیده ایستاده بود پایان داد
بیلوبی چیزهایی را به اتاق خود آورد و تمایل به دختری که سوپر ضربدری در بالکن ایستاده است ، اما به جای پول رابطه جنسی خوبی پیدا کرد. جلوی او زانو زد و پیشنهاد داد که با چشمک زبانی به زبان بیاور. او سرش را تکان داد و آن را جتسون زد ، بدنش را با لب های خود بلعید و به سرطان مبتلا شد تا رویای رابطه جنسی خود را با یک خدمتکار در هتل تحقق یابد.