سرش در زمین بر روی شانه ها دفن شده بود ، دستانش با الاغ به بالا گره خورده بود ضربدری باجناق ها و کف دستش روی مقعد استراحت می کرد
اواسط شب ، بلوند بیچاره را از رختخواب برداشت و او را به داخل جنگل کشید ، او را بین دو درخت گره زد و شروع به شلاق زدن به پشت کرد ، سپس در پشت پاره شد. دستان خود را به پشت خود گره زد ، یک کیسه را روی سر خود گذاشت و یک کتف را روی شانه های زمین به خاک سپرد. او باسن را از هم جدا کرد و یک اکستنشن را داخل مقعد قرار داد ضربدری باجناق ها ، تا دهانه آن بسته نشود ، آن را درون آن بگذارید و دست خود را روی لکه نازک قرار دهید. فریادها و ناله ها از زیر زمین خرد می شدند ، اما کسی آنها را نشنید.